یکشنبه | ۱۵ | مهر | ۱۴۰۳

آیا الجزیره و صداوسیما قابل مقایسه‌اند؟

نسیم آنلاین : محسن خسروی / این روزها فعالیت شبکه الجزیره در موضوع غزه مورد توجه قرار گرفته و بسیاری این شبکه را با سازمان صداوسیما مقایسه کرده‌اند. آیا این مقایسه به درستی صورت می‌گیرد؟

نسیم‌آنلاین: ابتدا عربستان سعودی بود که با دعوت از چند کارشناس بی‌بی‌سی از انگلستان سعی داشت شبکه خبری حرفه‌ای خود را راه‌اندازی کند. اما بعد از افشای چند رسوایی در میان خانواده سلطنتی در شبکه بی‌بی‌سی، عربستان این کارشناسان را برگرداند. در این میان قطر از فرصت استفاده کرد و با دعوت از این کارشناسان شبکه «الجزیره» را راه‌اندازی کرد تا در سال ۱۹۹۶، تولد یک شبکه خبری سراسری به زبان عربی رقم بخورد. یعنی حدود هفت سال پیش از تاسیس شبکه خبری «العالم» که متعلق به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است.

احتمالا بی‌دلیل نبود که جرج بوش، رئیس جمهور اسبق آمریکا این شبکه را «منبع تبلیغات نفرت‌انگیز» توصیف کرد. بعد از پخش سخنرانی اسامه بن‌لادن در «الجزیره»، وزیر دفاع وقت ایالات متحده نیز آن را «وسیله تبلیغات ضدآمریکایی» دانست و پوشش این شبکه از حمله آمریکا به افغانستان را «شریرانه، نادرست و نابخشودنی» عنوان کرد. در آن دوران حدود پنج سال از تاسیس شبکه «الجزیره عربی» می‌گذشت. پس از حمله ناتو به رهبری آمریکا به عراق، اوضاع برای مقامات آمریکایی کمی نگران‌کننده‌تر شده بود؛ تا جایی که رسانه‌های انگلیسی گزارش دادند در گفتگوی بوش و نخست‌وزیر انگلیس از «بمباران مقر این شبکه در دوحه» نیز سخن به میان آمده است.

همه‌ی این‌ها در شرایطی صورت می‌پذیرفت که این مقامات، باید منتظر یک غافلگیری هیجان‌انگیزتر نیز می‌بودند و آن تاسیس «الجزیره انگلیسی» در سال ۲۰۰۶ بود. این شبکه از این تاریخ به زبان انگلیسی نیز شروع به فعالیت کرد تا دامنه مخاطبانش به ۲۵۰ میلیون خانوار در پنج‌قاره برسد. حالا دیگر الجزیره یک رسانه در سطح جهان عرب نبود و می‌رفت تا دامنه جهانی پیدا کند.

شبکه خبری «پرس‌تی‌وی» متعلق به صداوسیما نیز در سال ۲۰۰۷ یعنی یک سال بعد از تاسیس الجزیره انگلیسی شروع به فعالیت کرد. صداوسیما و الجزیره راه‌های جداگانه و متفاوتی را پی گرفتند. این تفاوت‌ها از بودجه تاسیس و نوع مالکیت گرفته تا سیاست‌های محتوایی و انعکاس جهانی در بر می‌گرفت. امروز درمورد انعکاس کشتار مردم غزه و نقش ویژه‌ای که شبکه الجزیره در آن بعهده دارد مقایسه‌هایی با صداوسیما صورت می‌گیرد که نیازمند دقت بیشتری است. این مقایسه‌ها در موارد بسیاری به حقیقت نزدیک‌اند اما از چند جنبه نیز شاید عجولانه و یا با دقت پایین به نظر برسند.

جای خالی حرفه‌ای‌گری

بسیاری معتقدند ادبیات بخش‌های خبری سازمان صداوسیما در موارد متعدد از جمله فجایع غزه به شدت عاطفی و شعارگونه است. حمید ضیایی‌پرور، استاد دانشگاه و محقق علوم ارتباطات در این باره به ایسنا گفته است: «کاری که شبکه الجزیره قطر انجام می‌دهد انعکاس عادلانه رویدادها و تریبون دادن به همه طرف‌های یک درگیری و بحران است و این رویکرد باعث می‌شود اعتماد مخاطب به آن رسانه جلب شود؛ در حالی که وقتی شما پای خبرهای صداوسیما می‌نشینی از قبل می‌دانی که چه می‌خواهد بگوید. از نوع نگاه، زاویه دوربین‌ها و تحلیل‌ها کاملا رویکرد قابل پیش‌بینی است.»

بنابراین ادبیات برخورد اخبار صداوسیما با موضوع غزه از ادبیات حرفه‌ای تولید محتوای خبری فاصله دارد. در بسیاری موارد حتی مهمانان بخش خبری بجای ارائه تحلیل‌های مرتبط، به بیان واضحات ازجمله «جعلی» بودن رژیم صهیونیستی یا «مظلوم» بودن مردم غزه می‌‌پردازند و انتشار اخبار دروغ درمورد اوضاع غزه را به «دروغگو» بودن این رژیم نسبت می‌دهند. طبیعتا این نوع ادبیات_مگر در گفتگوهای دوطرفه_ مناسب بخش‌های خبری نیست و در این شرایط نباید انتظار افزایش مخاطب بخش‌های خبری را داشت.

این در حالی است که شبکه الجزیره در این مورد اوضاع بهتری دارد. «فیصل القاسم» از سردبیران مشهور این شبکه و مجری برنامه «الاتجاه المعاکس» که مدتی نیز در بی‌بی‌سی عربی مشغول به کار بوده می‌گوید میزان آزادی سردبیران برای تولید محتوا در الجزیره از بی‌بی‌سی عربی نیز بیشتر است. استفاده از نمایندگان جریان‌های سیاسی مخالف در سطح منطقه در برنامه‌های تحلیلی این شبکه، همواه جنجال‌های گوناگونی به پا کرده است. در مقابل اما رویکرد صداوسیما حتی درمورد جریان‌های سیاسی داخل ایران نیز به شکلی نبوده است که فضای بحث و گفتگو به شکل دائم در آن جریان داشته باشد. این موضوع به شدت محتوای برنامه‌های رسانه ملی را پیش‌بینی‌پذیر و کسالت‌بار کرده و به اعتماد مخاطبان آسیب زده است.

انتشار محتواهای الجزیره علیه دیگر حکومت‌های عربی حتی روابط میان قطر و این کشورها را نیز تحت تاثیر قرار داده است. تعطیلی دفتر این تلویزیون در پایتخت اردن، قطع برق توسط دولت الجزایر برای جلوگیری از پخش یکی از برنامه‌های این شبکه و درخواست مقامات سعودی برای تعطیلی این شبکه چند مورد از این تنش‌ها هستند. در جریان انقلاب‌ کشورهای اسلامی شمال آفریقا نیز این شبکه نقش مهمی ایفا کرد. در یک مورد، در دو روز ابتدایی انقلاب مردم مصر، تعداد بینندگان بخش اینترنتی این شبکه به چهار میلیون نفر رسید و در طول انقلاب ترافیک آن ۲۵۰۰ درصد افزایش یافت. این قضیه تا زندانی شدن خبرنگاران این شبکه در مصر نیز ادامه یافت. اعتراض مقامات کشورهای عربی به حکومت قطر نیز با اشاره قطری‌ها به استقلال الجزیره از حکومت پایان می‌پذیرفت.

عدم سرمایه‌گذاری روی شبکه‌های اجتماعی

خبرگزاری صداوسیما و همچنین شبکه‌های خبری برون‌مرزی آن در پلتفرم‌های بین‌المللی فضای مجازی عملکرد جدی ندارند. در حالی که صفحه شبکه الجزیره انگلیسی در اینستاگرام بیش از چهار میلیون دنبال‌کننده دارد، این میزان برای صفحه پرس‌تی‌وی به دویست‌هزار هم نمی‌رسد. در حالی که امروز شبکه‌های اجتماعی گستردگی‌ و محبوبیت بیشتری برای انتقال اخبار یافته‌اند. این موضوع البته می‌تواند از همان رویکرد جانبدارانه و شعارگونه صداوسیما نشات بگیرد که به صفحات مجازی این سازمان نیز سرایت کرده است.

این درحالی است که صفحات خبری صداوسیما در اینستاگرام «نشان تایید شده» یا همان «تیک آبی» را نیز دریافت نکرده‌اند و این موضوع به میزان مقبولیت و اعتبار آن‌ها آسیب زده است. این نشان به معنای تایید هویت صفحه توسط اینستاگرام است.

بسترهای ناهمگون

در ابتدا باید دانست که مقایسه‌ی شبکه‌های انگلیسی و عربی الجزیره با کل سازمان صداوسیما که البته پرتکرار هم هست، بدون در نظر گرفتن بزرگی و ماموریت‌های گوناگون صداوسیما صورت می‌گیرد. تاسیس شبکه الجزیره با اعطای وام ۱۳۷ میلیون دلاری حکومت قطر به این تلویزیون صورت گرفت و قرار بود در طول چند سال این مبلغ به حکومت قطر باز گردانده شود. اما الجزیره در این امر موفق نشد و کمک‌های حکومتی بیش از چهل میلیون دلاری در سال همچنان از طرف دولت به این رسانه تزریق می‌شود. در کنار این درآمد البته خود الجزیره نیز از طریق تبلیغات و فعالیت‌های تجاری دیگر درآمد دارد.

همچنین سازمان صداوسیما با حدود سی شبکه تلویزیونی در موضوعات گوناگون فعالیت می‌کند. اگر قرار باشد مقایسه‌ای بین این دو تلویزیون صورت بگیرد باید حتما با در نظر گرفتن این موضوع باشد که تمام بودجه صداوسیما در حوزه «خبری» مصرف نمی‌شود. حال آنکه کارکرد عمده الجزیره «انتشار اخبار» است. بنابراین اگر قرار بر مقایسه دو تلویزیون باشد باید شبکه‌های خبری صداوسیما با الجزیره مقایسه شوند. علاوه بر این صداوسیما تنها اخبار تلویزیونی ارائه نمی‌دهد و در بخش رادیو نیز چندین شبکه رادیویی را در خود جای داده است که بودجه و ساختار اداری جداگانه می‌طلبد. بنابراین صرف اینکه سازمان صداوسیما با بودجه هشت هزار میلیاردی نتوانسته به اندازه الجزیره درمورد غزه در سطح جهانی توجهات را جلب کند به نظرر کمی عجولانه است.

تنش‌های بین‌المللی

باید دانست در ابتدای تاسیس پرس‌تی‌وی، این شبکه موفقیت‌های مهمی در اروپا و آمریکا بدست آورد. تا جایی که روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز چند روز قبل از آغاز به کار پرس‌تی‌وی در گزارشی اعلام کرد که بیش از سه میلیون آمریکایی از سایت این شبکه خبری ایرانی بازدید کرده‌اند و همان زمان روزنامه مطرح گاردین در مقاله‌ای نوشت که پرس‌تی‌وی یک رسانه چالش برانگیز برای بی‌بی‌سی و پادزهر فاکس‌نیوز افراطی متعلق به جمهوری خواهان در آمریکاست. این تاثیرگذاری تاحدی پیش رفت که جرمی کوربین رهبر پیشین حزب کارگر بریتانیا قبل از رسیدن به رهبری حزب چپ‌گرای انگلیسی به عنوان مجری در آن کار می‌کرد. اما این تاثیرگذاری کم‌کم به دلایل سیاسی کم‌رنگ‌تر شد.

 اتصال مستقیم سازمان صداوسیما با بدنه حاکمیت البته تبعات جدی در سطح بین‌المللی نیز برای این سازمان رسانه‌ای داشته است. تنش‌های سیاسی ایران با اروپا و آمریکا باعث شده است در حوزه رسانه‌ای نیز تقابل جدی میان صداوسیما(شبکه پرس‌تی‌وی) و دولت‌های غربی اتفاق بیفتد. تا جایی که به قطع پخش برنامه‌های این شبکه در این کشورها منجر شد. این چالش‌ها اگرچه در یک مقطع درمورد الجزیره نیز وجود داشت اما به دلیل تنش‌های سیاسی میان حکومت قطر و دولت‌های اروپایی و آمریکایی صورت نگرفته بود. بنابراین این کشمکش‌ها در بلندمدت ادامه پیدا نکرد.

این موضوع بر فعالیت صفحات خبری صداوسیما در فضای مجازی نیز تاثیر گذاشته است. حدود یک ماه پیش بود که صفحه اینستاگرامی خبرگزاری صداوسیما با بیش از ۳۰۰ هزار دنبال‌کننده از سوی اینستاگرام بسته شد. تنش‌ها و کشمکش‌های سیاسی حتی مانع فعالیت این صفحات در فضای مجازی نیز شده است و از این نظر نیز الجزیره به نسبت در آسایش بیشتری به سر می‌برد.

علاوه بر این عدم امکان حضور خبرنگاران صداوسیما در نشست‌های خبری مقامات رژیم صهیونیستی، عدم امکان انجام مصاحبه و به چالش کشیدن آنان و عدم حضور خبرنگاران در سرزمین‌های اشغالی موضوعی است که برای الجزیره نوعی برگ برنده به حساب می‌آید. این موضوع نیز طبیعتا به ماهیت روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان برمی‌گردد و در حیطه اختیارات و عمل سازمان صداوسیما نیست.

مصاحبه چند سال پیش الجزیره با «دنی آلایون» از معاونان وزیر اسبق امورخارجه رژیم صهیونیستی نیز نمونه‌ای از این امر است. در این برنامه مجری الجزیره به خوبی آلایون را به چالش کشید و بخش‌هایی از این گفتگو در فضای مجازی واکنش‌برانگیز شد. این در حالی است که اساسا امکان مصاحبه با مقامات صهیونیستی و به چالش کشیدن آنان برای سازمان صداوسیما میسر نیست.

به طور کلی مقایسه الجزیره و صداوسیما به عنوان دو نهاد رسانه‌ای باید با رعایت‌ ظرافت‌هایی صورت پذیرد. سیاست‌های محتوایی صداوسیما، فاصله‌ از حرفه‌‌ای‌گری و عدم جدیت برای فعالیت در فضای مجازی موضوعاتی است که باعث شده الجزیره گوی سبقت را از این نهاد رسانه‌ای در گزارش رویدادهای غزه برباید. در مقابل بای مقایسه این دو رسانه باید موضوعاتی مثل تاثیر تنش‌های بین‌المللی و محدودیت‌های سیاسی برای خبرنگاران صداوسیما که متاثر از اوضاع بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران است را نیز در نظر داشت.

خبر های قبلی و بعدی